آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴

    جزیره به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / jazire /

    island, isle

    island

    isle

    قطعه زمینی وسط دریا، آداک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    پهنای جزیره 200 مایل است.

    The island is 200 miles across.

    پیام‌های رادیویی که به سوی جزیره فرستاده شد.

    Radio messages beamed at the island.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد جزیره

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    آبخست آبخوست آبخو آداک

    سوال‌های رایج جزیره

    جزیره به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «جزیره» در زبان انگلیسی به island ترجمه می‌شود.

    جزیره به زمینی گفته می‌شود که کاملاً توسط آب احاطه شده و از خشکی‌های اطراف جداست. این زمین‌های مستقل می‌توانند کوچک یا بزرگ باشند و در دریا، اقیانوس، دریاچه یا رودخانه‌ها یافت شوند. جزیره‌ها از نظر جغرافیایی اهمیت زیادی دارند، زیرا می‌توانند زیستگاه‌های منحصر به فرد گیاهان و حیوانات باشند و محیطی متفاوت از سرزمین‌های اصلی اطراف خود ایجاد کنند. بسیاری از جزیره‌ها به دلیل ویژگی‌های طبیعی و اکوسیستمی خاص خود، نقش مهمی در حفاظت از تنوع زیستی ایفا می‌کنند.

    زندگی در جزیره‌ها معمولاً با شرایط خاصی همراه است. دسترسی محدود به منابع، ارتباطات ویژه با سرزمین اصلی و تنوع محیطی منحصر به فرد باعث می‌شود که جوامع انسانی جزیره‌ای فرهنگ، آداب و سبک زندگی متفاوتی داشته باشند. جزیره‌ها اغلب به صورت خودکفا و با سیستم‌های ویژه برای تأمین آب، غذا و انرژی عمل می‌کنند و این ویژگی‌ها باعث شده است که مطالعه و زندگی در جزیره‌ها از دیدگاه انسان‌شناسی و جغرافیا جذاب باشد.

    جزیره‌ها همچنین از نظر گردشگری و اقتصاد اهمیت ویژه‌ای دارند. بسیاری از جزیره‌ها به خاطر مناظر طبیعی، سواحل زیبا، آب‌های زلال و فعالیت‌های تفریحی مانند غواصی و شنا، مقصد گردشگران هستند. این فعالیت‌ها باعث رونق اقتصادی و ایجاد فرصت‌های شغلی برای ساکنان جزیره‌ها می‌شوند. به همین دلیل، مدیریت منابع و حفظ محیط زیست در جزیره‌ها اهمیت زیادی دارد تا هم گردشگری و هم اکوسیستم جزیره پایدار باقی بماند.

    از منظر فرهنگی و هنری، جزیره‌ها اغلب نماد تنهایی، آرامش، آزادی و تجربه‌های منحصر به فرد هستند. در ادبیات، سینما و هنرهای تجسمی، جزیره‌ها فضایی برای تفکر، خودشناسی و ماجراجویی به تصویر کشیده می‌شوند. این نمادها نشان می‌دهند که جزیره نه تنها یک ویژگی جغرافیایی است، بلکه بار معنایی و فرهنگی نیز دارد و با احساسات و تجربیات انسانی ارتباط برقرار می‌کند.

    جزیره فراتر از یک تکه زمین احاطه شده توسط آب است؛ نمادی از استقلال، تنوع زیستی و فرصت‌های زندگی متفاوت است. این مفهوم یادآور آن است که محیط‌های طبیعی می‌توانند نقش حیاتی در شکل‌دهی فرهنگ، اقتصاد و تجربه انسانی داشته باشند. جزیره، در ساده‌ترین شکل خود، زمینی جدا از خشکی‌های اطراف است، اما در معنای عمیق‌تر، مکانی است که ترکیبی از طبیعت، فرهنگ و تجربه‌های منحصربه‌فرد را در بر می‌گیرد.

    ارجاع به لغت جزیره

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «جزیره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جزیره

    لغات نزدیک جزیره

    • - جزیرک
    • - جزیرکچه
    • - جزیره
    • - جزیره آروبا
    • - جزیره العرب
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.