آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

جفت کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / joft kardan /

to couple, to match, to mate, to pair, to conjugate

to couple

to match

to mate

to pair

to conjugate

یکی کردن

آن‌ها قصد دارند تلاش‌های خود را برای رسیدن به یک هدف مشترک با هم جفت کنند.

They plan to couple their efforts to achieve a common goal.

او تصمیم گرفت یافته‌های تحقیقاتی خود را با کاربردهای عملی جفت کند.

She decided to match her research findings with practical applications.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / joft kardan /

to rabbet, to mesh, to connect, to latch, to hitch, to interwine, to fit together

to rabbet

to mesh

to connect

to latch

to hitch

to interwine

to fit together

چفت کردن، بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او سعی کرد پارچه‌های رنگارنگ را برای لحافش جفت کند.

She tried to mesh the colorful fabrics for her quilt.

مهندس کار کرد تا نرم‌افزار جدید را با سیستم موجود جفت کند.

The engineer worked to connect the new software with the existing system.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جفت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جفت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جفت کردن

لغات نزدیک جفت کردن

پیشنهاد بهبود معانی