manifest, clear, plain, apparent, distinct
manifest
clear
plain
apparent
distinct
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
حقیقت جلی را نمیتوان انکار کرد.
The manifest truth cannot be denied.
او توضیحی جلی دربارهی مشکل داد.
She gave a clear explanation of the problem.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جلی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جلی