beauty, attractiveness, charm, grace
جمال روح
beauty of soul
جمال شخصیت او
attractiveness of her personality
masculine proper noun, Jamal
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اشتباه لپی کردم و جمال را جمیله صدا زدم.
I goofed and called Jamal, Jamileh.
جمال آقا در آلمان آموزش دیده است.
Jamal Agha has been trained in Germany.
camel driver
جمال در کتاب کیمیاگر
camel driver in the alchemist
جمال مسن
the aged camel driver
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جمال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جمال