orientation, guidance, direction
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جهتدهی مربی باعث بهبود عملکرد بازیکنان شد.
The coach’s direction improved the players’ performance.
کارگاه آموزشی بر جهتدهی اهداف پروژه تمرکز داشت.
The workshop focused on the orientation of project goals.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جهتدهی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جهتدهی