atmospheric, meteoric, climatic
brook, streamlet, brooklet, crick, stream, rill, runnel
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
...آب جوی آمد و غلام ببرد
...the stream's current current carried the slave away
جوی خون
river of blood
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جوی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جوی