آخرین به‌روزرسانی:

حلال کردن به انگلیسی

معنی

فعل متعدی
فونتیک فارسی / halaal kardan /

to ignore (forgive) someone's wrong doing, to declare something (religiously) clean or right

گذشتن از خطای کسی، بخشیدن، از نظر مذهبی پاک اعلام کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حلال کردن

  1. مترادف:
    جایزشمردن مباح کردن
  1. مترادف:
    بخشودن عفو کردن درگذشتن
  1. مترادف:
    ذبح شرعی کردن
  1. مترادف:
    روا دانستن

ارجاع به لغت حلال کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حلال کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حلال کردن

لغات نزدیک حلال کردن

پیشنهاد بهبود معانی