۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

خال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khaal /

mole, beauty spot, speckle, lentigo, spot, freckle, stigma

نقطه‌ی تیره روی پوست بدن

خال مادرزادی

birthmark

خال گوشتی

mole

نمونه‌جمله‌های بیشتر

خال مستعد سرطانی شدن

a precancerous mole

اسم
فونتیک فارسی / khaal /

dot, speckle, stain, pip, speck, smudge, fleck

نقطه، نشانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

خال‌دار

spotted

خال‌خال

speckled

اسم
فونتیک فارسی / khaal /

suit

خال ورق

یک دسته ورق از چهار خال سیزده تایی تشکیل شده است.

A pack of cards is composed of four suits of thirteen cards each.

خال آس

ace

اسم
فونتیک فارسی / khaal /

maternal uncle

(قدیمی) دایی

خال رضا

Uncle Reza

خال من شاگرد کوشایی بود.

My uncle was a diligent student.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خال

  1. مترادف:
    نقطه‌سیاه نقطه
    متضاد:
    عم عمو
  1. مترادف:
    لکه
    متضاد:
    خاله
  1. مترادف:
    نقش (ورق‌بازی)
  1. مترادف:
    خالو دائی دایی

ارجاع به لغت خال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خال

لغات نزدیک خال

پیشنهاد بهبود معانی