paternal uncle
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
عمو مهدیخان سرگذشتهای زیادی دربارهی پدر خود میدانست.
Uncle Mehdikhan knew many anecdotes about his father.
عمو احمدخان در خوراک خوشسلیقه بود.
Uncle Ahmadkhan was a gourmet.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عمو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عمو