آخرین به‌روزرسانی:

خرامان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قید
فونتیک فارسی / kharaamaan /

prancing, moseying, strolling, swaggering, wandering, promenading, traipsing, ambling, sauntering, walking gracefully, strutting

عشوه‌کنان، خرامنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پیرمرد در پارک خرامان راه می‌رفت و از آفتاب گرم لذت می‌برد.

The old man was ambling slowly through the park, enjoying the warm sunshine.

سگ در کنار صاحبش خرامان راه می‌رفت و دمش را با هیجان تکان می‌داد.

The dog was ambling happily beside its owner, tail wagging with excitement.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خرامان

  1. مترادف:
    چمان خرامنده شتابان عشوه‌کنان نازروان

ارجاع به لغت خرامان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرامان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خرامان

لغات نزدیک خرامان

پیشنهاد بهبود معانی