حشرهشناسی horsefly, botfly, gadfly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خرمگس روی بازویم نشست و شروع به نیش زدنم کرد.
The horsefly landed on my arm and began to bite me.
نیش خرمگس تاول دردناکی روی پوستم بر جای گذاشت.
The horsefly's bite left a painful welt on my skin.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خرمگس» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خرمگس