آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

خفت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kheffat /

disgrace, shame, degredation, degradation, debasement, discredit, belittlement, abasement, humiliation, lowering, ignominy, scandal, dust, hitch, nip, noose

disgrace

shame

degredation

degradation

debasement

discredit

belittlement

abasement

humiliation

lowering

ignominy

scandal

dust

hitch

nip

noose

سرافکندگی، تحقیر

رسوایی، خفتی برای اعتبار شرکت بود.

The scandal was a disgrace to the company’s reputation.

وقتی عذرخواهی کرد، خفت او آشکار بود.

His shame was evident when he apologized.

اسم
فونتیک فارسی / kheft /

bowknot, slide knot, ring-knot

bowknot

slide knot

ring-knot

نوعی گره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او یک خفت روی جعبه‌ی هدیه بست.

She tied a bowknot on the gift box.

او برای محکم کردن پرده از خفت استفاده کرد.

She used a ring-knot to fasten the curtain securely.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خفت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
متضاد:
بیداری یقظه
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت خفت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خفت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خفت

لغات نزدیک خفت

پیشنهاد بهبود معانی