تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- گره طناب را محکم کن.
- گره انداختن
- گره پروانهای
- گره خفت، گره لغزان، گره علفکش
- گره را با دندان باز کردن
- گره را باز کردن، گره را گشودن
- گره راست، گره دو حلقه
- گره شُل
- گره کور
- گره هشت، گره هشتی
- گره عصبی، گانگلیون، پِیگره
- گره لنفی، گره تنابهای
- سرعت متوسط این کشتی ده گره در ساعت است.
- گره ملوانی
- کسی نیست گره از کار او بگشاید.
- گره اصلی
- گره افتادن
- گره بر ابرو افکندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گره