humiliation, degradation, debasement, belittlement, abasement, contempt, depreciation, contemptuousness, scorn, despising, indignity, disdain, denigration, disesteem, mortification, disparagement, derogation, detraction, snub, slight, put-down
humiliation
degradation
debasement
belittlement
abasement
contempt
depreciation
contemptuousness
scorn
despising
indignity
disdain
denigration
disesteem
mortification
disparagement
derogation
detraction
snub
slight
put-down
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها به خارجیان با نظر تحقیر مینگریستند.
They looked at foreigners with contempt.
آنان با تحقیر پیشنهاد مرا رد کردند.
They rejected my proposal with disdain.
تحقیر را با تحقیر جبران کردن
(J.Keats) to repay scorn for scorn
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
شکل درست این واژه «تحقیر» است.
«تحقیر» واژهای عربیالاصل است و در فارسی به معنای کوچکشمردن، پست دانستن یا بیارزش کردن کسی یا چیزی به کار میرود. برای مثال: «او از تحقیر دیگران پرهیز میکند.»
در مقابل، «تهغیر» شکل نادرست و غیرمعیار این واژه است که ممکن است بر اثر اشتباه تلفظ یا نگارش ایجاد شود، اما در منابع معتبر فارسی و عربی هیچ جایگاهی ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تحقیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تحقیر