آخرین به‌روزرسانی:

تحقیر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حقیرسازی

فونتیک فارسی

tahghir
اسم

humiliation, degradation, debasement, belittlement, abasement, contempt, depreciation, contemptuousness, scorn, despising, indignity, disdain, denigration, disesteem, mortification, disparagement, derogation, detraction, snub, slight, put-down

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

آن‌ها به خارجیان با نظر تحقیر می‌نگریستند.

They looked at foreigners with contempt.

آنان با تحقیر پیشنهاد مرا رد کردند.

They rejected my proposal with disdain.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

تحقیر را با تحقیر جبران کردن

(J.Keats) to repay scorn for scorn

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تحقیر

  1. مترادف:
    استحقار استخفاف اهانت توهین خفت خوارداشت خواری سرشکستگی کوچک‌شماری وهن
  1. مترادف:
    خردانگاشتن خوار داشتن خوار کردن

ارجاع به لغت تحقیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تحقیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تحقیر

لغات نزدیک تحقیر

پیشنهاد بهبود معانی