insult, offense, offence, slight, slur, defamation, affront, aspersion, invective, contumely, indignity, snub
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بومیان او را هدف توهین قرار دادند.
The natives hurled insults at him.
توهین عمدی
an intentional insult
من توهین آنها را به روی خود نیاوردم و لبخند زدم.
I pocketed their insult and smiled.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «توهین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/توهین