mortar
با آتش خمپاره به ما حمله کردند.
They hit us with mortar fire.
ارتش برای هدفگیری مواضع دشمن از خمپارههای سنگین استفاده کرد.
The army used heavy mortars to target enemy positions.
mortar-shell
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
رگبار خمپاره
a barrage of mortar-shells
برآورد خسارات ناشی از خمپارههای متعدد
assessing the damage caused by multiple mortar-shells
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خمپاره» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خمپاره