آخرین به‌روزرسانی:

خمپاره به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خمپاره‌انداز

فونتیک فارسی

khompaare
اسم

mortar

با آتش خمپاره به ما حمله کردند.

They hit us with mortar fire.

ارتش برای هدف‌گیری مواضع دشمن از خمپاره‌های سنگین استفاده کرد.

The army used heavy mortars to target enemy positions.

گلوله‌ی خمپاره

فونتیک فارسی

khompaare
اسم

mortar-shell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

رگبار خمپاره

a barrage of mortar-shells

برآورد خسارات ناشی از خمپاره‌های متعدد

assessing the damage caused by multiple mortar-shells

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خمپاره

  1. مترادف:
    گلوله بزرگ گلوله‌توپ

ارجاع به لغت خمپاره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خمپاره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خمپاره

لغات نزدیک خمپاره

پیشنهاد بهبود معانی