آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خنثی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / khonsaa kardan /

to neutralize, to frustrate, to counter, to annul, to undo, to negate, to foil, to cancel, to balk, to nullify, to offset, to counteract, to thwart, to stymie, to compensate, to stonewall, to stultify

to neutralize

to frustrate

to counter

to annul

to undo

to negate

to foil

to cancel

to balk

to nullify

to offset

to counteract

to thwart

to stymie

to compensate

to stonewall

to stultify

بی‌اثر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

این دانشمند از باز برای خنثی کردن محلول اسیدی استفاده کرد.

The scientist used a base to neutralize the acidic solution.

او از قدرت اجرایی گسترده ی خود برای خنثی کردن تصمیمات فرمانداری‌های محلی استفاده کرد.

He used his broad executive powers to nullify decisions by local governments.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خنثی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خنثی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خنثی کردن

لغات نزدیک خنثی کردن

پیشنهاد بهبود معانی