آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

داد و ستد کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / daadosetad kardan /

to transact, to deal, to trade, to carry on business, to do business, to traffic, to merchandise, to barter, to negotiate

to transact

to deal

to trade

to carry on business

to do business

to traffic

to merchandise

to barter

to negotiate

بده و بستان کردن، معامله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ما سال‌ها با این شرکت دادوستد کرده‌ایم.

we have had dealings with this company for several years

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داد و ستد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داد و ستد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داد و ستد کردن

لغات نزدیک داد و ستد کردن

پیشنهاد بهبود معانی