فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

داد و ستد کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

بده و بستان کردن، معامله کردن

فونتیک فارسی

daadosetad kardan
فعل لازم فعل متعدی

to transact, to deal, to trade, to carry on business, to do business, to traffic, to merchandise, to barter, to negotiate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

ما سال‌ها با این شرکت دادوستد کرده‌ایم.

we have had dealings with this company for several years

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داد و ستد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داد و ستد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داد و ستد کردن

لغات نزدیک داد و ستد کردن

پیشنهاد بهبود معانی