veterinarian, vet, veterinary surgeon, veterinary doctor
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شلی گربهی مریض را پیش دامپزشک برد.
Shelly took the sick cat to a veterinarian.
رویای دوران کودکیام دامپزشک شدن بود.
My childhood dream was being a veterinarian doctor.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دامپزشک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دامپزشک