فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

داو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

نوبت بازی

فونتیک فارسی

daav
اسم

move, turn

بچه‌ها برای تاب در زمین بازی داو می‌گرفتند.

The children took turns on the swings at the playground.

داو توست که چرخ را بچرخانی.

It's your turn to spin the wheel.

(در قمار) پول کنارگذاشته‌شده برای برد و باخت

فونتیک فارسی

daav
اسم

(in gambling) stake

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او داو کمی برای مسابقه‌ی اسب‌دوانی گذاشت.

She placed a small stake on the horse race.

بازیکن پوکر با دقت داو بعدی‌اش را حساب کرد.

The poker player carefully calculated his next stake.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت داو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داو

لغات نزدیک داو

پیشنهاد بهبود معانی