adopted daughter
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او با افتخار دخترخواندهاش را به خانواده معرفی کرد.
She proudly introduced her adopted daughter to the family.
دخترخواندهی آنها شادی زیادی به زندگیشان آورده است.
Their adopted daughter has brought so much joy to their lives.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دخترخوانده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دخترخوانده