فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دخترعمه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فرزند مونث عمه

فونتیک فارسی

dokhtar 'amme
اسم

cousin, paternal aunt's cousin

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

دخترعمه‌ام بهترین دوست و رازدار من است.

My cousin is my closest friend and confidant.

ماه آینده به دیدن دخترعمه‌ام در نیویورک می‌روم.

I am going to visit my cousin in New York City next month.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دخترعمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دخترعمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دخترعمه

لغات نزدیک دخترعمه

پیشنهاد بهبود معانی