به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

دخترعمه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • فرزند مونث عمه
  • فونتیک فارسی

    dokhtar 'amme
  • اسم
    cousin, paternal aunt's cousin
    • - دخترعمه‌ام بهترین دوست و رازدار من است.

    • - My cousin is my closest friend and confidant.
    • - ماه آینده به دیدن دخترعمه‌ام در نیویورک می‌روم.

    • - I am going to visit my cousin in New York City next month.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت دخترعمه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دخترعمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دخترعمه

پیشنهاد بهبود معانی