little girl, girly, small girl, gal, lass, wench, lassie, damsel, missy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دخترک تودلبرو
a bonny lass
دخترک پرید پشت پرچین.
The little girl bobbed down behind the hedge.
دخترک با تمسخر زبان خود را بیرون آورد.
The small girl lolled out her tongue in derision.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دخترک» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دخترک