آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

درآوردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / dar aavardan /

to take off, to remove, to strip

to take off

to remove

to strip

کندن (لباس و ...)

درآوردن آن کفش‌های تنگ مرا راحت کرد.

It was a relief to take off those tight shoes.

همچنان که مردم او را تحریک می‌کردند، او به درآوردن لباسش ادامه داد.

He continued to take off his clothes while the crowd egged him on.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / dar aavardan /

to take out, to draw out, to withdraw, to pull out

to take out

to draw out

to withdraw

to pull out

بیرون آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او تصمیم گرفت عکس‌های قدیمی را از جعبه درآورد.

She decided to take out the old photographs from the box.

معلم از او خواست که تکالیفش را برای بررسی درآورد.

The teacher asked him to draw out his homework for review.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت درآوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درآوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درآوردن

لغات نزدیک درآوردن

پیشنهاد بهبود معانی