treed, wooded, arbored, arboraceous, planted with trees
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آنها مسیری درختدار را برای پیادهروی عصرانه انتخاب کردند.
They chose a treed path for their evening walk.
کلبه در محاصرهی منطقهی درختدار زیبایی بود.
The cabin was surrounded by a beautiful wooded area.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درختدار» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درختدار