bright, brilliant, luminous, shining, radiant, gleaming, lustrous, shiny, sparkling, scintillant, glittery, splendid, glitzy, aflame, alight, splendorous, lucid, gay, vivid, resplendent
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نوری درخشان تاریکی شب را از میان برد.
A bright light dissipated the darkness of the night.
دستهای پرنده که از آسمان درخشان رد میشوند
A flock of birds crossing the bright heaven
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درخشان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درخشان