آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

براق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / barraagh /

shining, glittering, glittery, polished, shiny, satiny, lustrous, silken, glossy, gleaming, sheeny, silky, bright

shining

glittering

glittery

polished

shiny

satiny

lustrous

silken

glossy

gleaming

sheeny

silky

bright

درخشان

ساتن پارچه‌ای نرم‌ و ‌براق است.

Satin is a soft, shining fabric.

فرق موی او کاملاً صاف بود و به مدل موهایش ظاهری براق می‌داد.

His parting was perfectly straight, giving his hairstyle a polished look.

اسم
فونتیک فارسی / boraagh /

جانورشناسی a fast horse, steed, courser, charger, destrier

a fast horse

steed

courser

charger

destrier

اسب‌ تیزرو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

براق به‌راحتی مسابقه را برد.

The fast horse won the race easily.

شوالیه قبل‌از نبرد بر براق خود سوار شد.

The knight mounted his proud steed before the battle.

صفت
فونتیک فارسی / boraagh /

having a thick, shiny fur

having a thick

shiny fur

دارای خز

براق خرگوش نرم و مرتب به نظر می‌رسید.

The rabbit's shiny fur looked soft and well-groomed.

پوشش خرس براق است.

The bear’s coat is having a thick.

صفت
فونتیک فارسی / boraagh /

bristling, ruffled, with hackles up

bristling

ruffled

with hackles up

دارای موی سیخ و آماده‌ی حمله

او حالت براق و آماده‌ی بحث داشت.

She had a bristling expression, ready to argue at any moment.

یال براق شیر آن را حتی وحشی‌تر نشان می‌داد.

The lion's ruffled mane made it look even more fierce.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد براق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مرکوب‌حضرت محمد (ص) (در شب معراج) مرکب‌حضرت رسول (ص)
مترادف:
اسب‌تیزرو

ارجاع به لغت براق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «براق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/براق

لغات نزدیک براق

پیشنهاد بهبود معانی