آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۸ مهر ۱۴۰۴

    براق به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / barraagh /

    shining, glittering, glittery, polished, shiny, satiny, lustrous, silken, glossy, gleaming, sheeny, silky, bright

    shining

    glittering

    glittery

    polished

    shiny

    satiny

    lustrous

    silken

    glossy

    gleaming

    sheeny

    silky

    bright

    درخشان

    ساتن پارچه‌ای نرم‌ و ‌براق است.

    Satin is a soft, shining fabric.

    فرق موی او کاملاً صاف بود و به مدل موهایش ظاهری براق می‌داد.

    His parting was perfectly straight, giving his hairstyle a polished look.

    اسم
    فونتیک فارسی / boraagh /

    جانورشناسی a fast horse, steed, courser, charger, destrier

    a fast horse

    steed

    courser

    charger

    destrier

    اسب‌ تیزرو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    براق به‌راحتی مسابقه را برد.

    The fast horse won the race easily.

    شوالیه قبل‌از نبرد بر براق خود سوار شد.

    The knight mounted his proud steed before the battle.

    صفت
    فونتیک فارسی / boraagh /

    having a thick, shiny fur

    having a thick

    shiny fur

    دارای خز

    براق خرگوش نرم و مرتب به نظر می‌رسید.

    The rabbit's shiny fur looked soft and well-groomed.

    پوشش خرس براق است.

    The bear’s coat is having a thick.

    صفت
    فونتیک فارسی / boraagh /

    bristling, ruffled, with hackles up

    bristling

    ruffled

    with hackles up

    دارای موی سیخ و آماده‌ی حمله

    او حالت براق و آماده‌ی بحث داشت.

    She had a bristling expression, ready to argue at any moment.

    یال براق شیر آن را حتی وحشی‌تر نشان می‌داد.

    The lion's ruffled mane made it look even more fierce.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد براق

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    تابان درخشان روشن ساطع شفاف متلالی مشعشع
    متضاد:
    تار تیره کدر مات
    مترادف:
    مرکوب‌حضرت محمد (ص) (در شب معراج) مرکب‌حضرت رسول (ص)
    مترادف:
    اسب‌تیزرو

    ارجاع به لغت براق

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «براق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/براق

    لغات نزدیک براق

    • - برافکنی
    • - برافگندن
    • - براق
    • - براق در اثر مالش با موم
    • - براق سازی چرم و پارچه
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.