شکل نوشتاری دیگر این لغت: درستکارانه
honestly, honest, upright
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سیاستمدار در معاملاتش با مردم درستکارانه عمل کرد.
The politician acted upright in his dealings with the public.
او درستکارانه اشتباهاتش را در جلسه پذیرفت.
He honestly admitted his mistakes during the meeting.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درستکارانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درستکارانه