تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او باید صندلی شکسته را درست کند.
- او سعی کرد ماشین قدیمی را خودش درست کند.
- برای درست کردن کیک دو فنجان آرد و یک فنجان شیر لازم خواهی داشت.
- برای درست کردن پوستر باید چند مقوا بخرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درست کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درست کردن