to study, to receive an education, to go to school
تلاش میکرد هم درس بخواند و هم امرار معاش کند.
He was endeavoring both to study and to earn a living.
پدرش خیلی به او فشار میآورد که درس بخواند.
His father exerted a lot of pressure on him to go to school.
to study, to do one's homework
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اگر درس نخوانی تو را رفوزه خواهم کرد!
If you don't study, I'll fail you!
اگر میخواهی به جایی برسی درس بخوان.
If you want to get anyplace, study (your lesson).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «درس خواندن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/درس خواندن