آخرین به‌روزرسانی:

دست نخورده به انگلیسی

معنی

intact, maiden, mint, natural, pristine, rustic, undisturbed, unspoiled, untamed, untapped, untouched, virgin, whole, wild

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دست نخورده

  1. مترادف:
    بکر سالم سربمهر
    متضاد:
    مخدوش

ارجاع به لغت دست نخورده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دست نخورده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دست نخورده

لغات نزدیک دست نخورده

پیشنهاد بهبود معانی