با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

سالم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فاقد بیماری، تندرست

فونتیک فارسی

saalem
صفت
healthy, strong, fit, well, in fine fettle, normal, hale, in good health, in the pink, in shape

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- رشد سالم کودکان

- the healthy development of children

- سالم نبودن، مریض بودن، نزار بودن

- be in poor health

- عقل سالم در بدن سالم است!

- A sound mind dwells in a healthy body!
بدون عیب و نقص و خرابی

فونتیک فارسی

saalem
صفت
healthful, salubrious, right, perfect, hale, unharmed, pure, intact, uncontaminated, whole, unscathed, sound, all right

- از پله‌ها افتاد؛ ولی سالم ماند.

- He fell down the stairs but he is all right.

- خوردن غذاهای سالم برای داشتن رژیم غذایی متعادل ضروری است.

- Eating healthful foods is essential for a balanced diet.
پاک، منزه

فونتیک فارسی

saalem
صفت
مجازی honest, clean, exemplary

- پدرم مرد سالم و وفاداری است.

- My dad is an honest and loyal man.

- او کارمندی سالم و کوشا بود.

- He was an honest and hardworking employee.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سالم

ارجاع به لغت سالم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سالم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سالم

پیشنهاد بهبود معانی