آخرین به‌روزرسانی:

دنبال چیزی گشتن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / donbaale chizi gashtan /

to search for something, to look for something

گشتن، جستجو کردن

او دنبال کار می‌گشت.

He was looking for a job.

باید به مغازه برمی‌گشتم تا دنبال کیفم بگردم.

I had to return to the store to look for my purse.

مجازی fish

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دنبال چیزی گشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دنبال چیزی گشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دنبال چیزی گشتن

لغات نزدیک دنبال چیزی گشتن

پیشنهاد بهبود معانی