notched, denticulate
طراحی دندانموشی در امتداد لبههای آینه، جلوهی زیبایی را به آن اضافه کرده است.
The denticulate design along the edges of the mirror added an elegant touch.
برگ دندانموشی نور خورشید را گرفت.
The denticulate leaf caught the sunlight.
having small teeth
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سنجاب دندانموشی بلوط را میجوید.
The squirrel with having small teeth nibbled on the acorn.
خرگوش دندانموشی از خوردن شبدر تازه لذت میبرد.
The rabbit, having small teeth, enjoyed munching on the fresh clover.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دندانموشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دندانموشی