villager, peasant, rustic, churl, farmer, rural, churlish, rube, bumpkin, yokel, hick, hillbilly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن دهاتی از زندگی سادهی خود راضی بود.
The rustic was content with his simple life.
دهاتی با لبخندی گرم با من احوالپرسی کرد.
The villager greeted me with a warm smile.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دهاتی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دهاتی