chimney, smokestack, stack, smokeshaft, stovepipe, flue
chimney
smokestack
stack
smokeshaft
stovepipe
flue
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دودکش کارخانه دود غلیظی بیرون میداد.
The factory chimney belched (out) heavy smoke.
دودکش بوی بدی متصاعد میکرد که اطرافش پخش شده بود.
The smokestack emitted a foul odor that filled the surrounding area.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دودکش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دودکش