آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

راه‌اندازی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / raah andaazi /

launching, sending away, putting into operation, setting in motion, boot, initiation, inauguration, initiating, start-up

launching

sending away

putting into operation

setting in motion

boot

initiation

inauguration

initiating

start-up

آغاز به کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

راه‌اندازی وب‌سایت جدید شرکت با بازخورد مثبتی از جانب کاربران مواجه شد.

The company's launching of their new website was met with positive feedback from users.

راه‌اندازی کارخانه‌ی جدید

the putting into operation of the new factory

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت راه‌اندازی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راه‌اندازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راه‌اندازی

لغات نزدیک راه‌اندازی

پیشنهاد بهبود معانی