آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ردپا به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / raddepaa /

footprint, trail, footstep, spoor, trace, track, footmark, echo, print, vein

footprint

trail

footstep

spoor

trace

track

footmark

echo

print

vein

جای پا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

کارآگاه ردپاها را به‌سمت در مخفی دنبال کرد.

The detective followed the footsteps to the hidden door.

ردپاها در برف

footprints in snow

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ردپا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اثر پی رد نقش‌پا

ارجاع به لغت ردپا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ردپا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ردپا

لغات نزدیک ردپا

پیشنهاد بهبود معانی