آخرین به‌روزرسانی:

رشد کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / roshd kardan /

to grow, to grow up, to snowball, to build, to enlarge, to evolve, to develop, to thrive, to luxuriate

بزرگ شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

سود او صدبرابر رشد کرد.

His profits grew a hundredfold.

کاکتوس بیابانی در زیستگاه‌های خشک و گرم رشد می‌کند.

The desert cactus thrives in a dry and hot range.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رشد کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رشد کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رشد کردن

لغات نزدیک رشد کردن

پیشنهاد بهبود معانی