فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

رنگارنگ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

با رنگ‌های گوناگون

فونتیک فارسی

rangaarang
صفت

colored, many-colored, parti-colored, multicolored, varicolored, variegated, colorful, mottle, mottled, prismatic, opalescent

ترقه منفجر شد و جرقه‌های رنگارنگ آبشارمانند به پایین بارید.

The firecracker burst and colorful sparks cascaded down.

بادکنک رنگارنگ

a colored balloon

گوناگون، مختلف

فونتیک فارسی

rangaarang
صفت

various, diverse, varying, checkered

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او در طول هفته لباس‌های رنگارنگی پوشید.

She wore various outfits throughout the week.

علاقه‌های او رنگارنگ است و از هنر تا فناوری را شامل می‌شود.

Her interests are diverse, ranging from art to technology.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رنگارنگ

  1. مترادف:
    الوان رنگ‌برنگ رنگین گونه‌گون متلون ملون

ارجاع به لغت رنگارنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رنگارنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنگارنگ

لغات نزدیک رنگارنگ

پیشنهاد بهبود معانی