آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

روایت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ravaayat /

anecdote, narration, tradition, version, story, legend, account, hearsay, words or deeds attributed to holy people or rulers

anecdote

narration

tradition

version

story

legend

account

hearsay

words or deeds attributed to holy people or rulers

نقل، حدیث

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

طبق یک روایت خانوادگی، اجداد او از لرستان به تهران کوچ کرده بودند.

According to a family legend, his ancestors had migrated from Lorestan to Tehran.

شهادت شاهد مشکوک به نظر می‌رسید زیرا در روایت او تناقضاتی وجود داشت.

The witness' testimony seemed dodgy, as there were inconsistencies in his story.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روایت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت روایت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روایت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روایت

لغات نزدیک روایت

پیشنهاد بهبود معانی