to elevate one's spirits, to improve the morale, to cheer (up)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سعی کردم به او روحیه بدهم.
I tried to cheer her up.
فکر میکنم برای او خیلی دلش تنگ شده. باید به او روحیه بدهی.
I think he misses her terribly. You might cheer him up.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «روحیه دادن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روحیه دادن