alive, living, live, quick, animate, vivi-
alive
living
live
quick
animate
vivi-
آنها را زنده خاک کردند.
They were buried alive.
یاختهها سازههای جسمهای زنده هستند.
Cells are elements of living bodies.
vivid, lively, vibrant, alive, rattling, speaking, graphic, rich, bright
vivid
lively
vibrant
alive
rattling
speaking
graphic
rich
bright
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مصریان باستان برای ایجاد رنگهای زنده در آثار هنری خود از رنگدانههای لاکی استفاده میکردند.
The ancient Egyptians used lakes to create vivid colors in their artwork.
آثار هنری زیبای او سرشار از شور و اشتیاق قوی و رنگهای زنده به تصویر کشیده شد.
Her beautiful artwork was shot through with a strong passion and vibrant colors.
live
live
در طول اجرای زنده، حضار تشویق شدند که همخوانی کنند.
The audience was encouraged to sing-along during the live performance.
گروه اجرای زندهی فوقالعادهای داشت.
The band gave a fantastic live performance.
وقتی دید که گروه مورد علاقهاش بهصورت زنده روی صحنه اجرا میکنند، هیجان زیادی را احساس کرد.
She felt a rush of buzz when she saw her favorite band perform live on stage.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زنده