wife of one's paternal uncle, aunt, aunty, auntie
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
امروز با مامان و زنعمویم به خرید رفتیم.
I went shopping with my mum and aunty today.
زنعمو خواهرم را برای پیادهروی بیرون میبرد.
Aunty is taking my sister out for a walk.
کلمهی «زنعمو» در زبان انگلیسی معادل aunt، aunt by marriage یا uncle’s wife است، و به همسر برادر پدر گفته میشود. در خانوادههای ایرانی، زنعمو یکی از اعضای مهم فامیل به شمار میرود و معمولاً نقشی صمیمی، گاه رقابتی و گاه حمایتی در زندگی اعضای خانواده دارد.
در ساختار سنتی خانوادههای ایرانی، زنعمو ممکن است بخشی از خاطرات کودکی، مهمانیهای خانوادگی، و حتی تجربههای مشترک زندگی باشد. روابط میان عروسهای فامیل، از جمله زنعموها، معمولاً آمیختهای از دوستی، رقابت، یا همدلی است؛ بسته به شخصیتها و فرهنگ خانواده. گاهی زنعمو به عنوان یک مشاور، بزرگتر یا حتی دوست خانوادگی دیده میشود که میتوان با او درددل کرد یا از او کمک خواست.
در ادبیات و فرهنگ عامه نیز، زنعمو شخصیتی آشنا و گاه تأثیرگذار است. در داستانها، فیلمها و سریالهای ایرانی، زنعمو میتواند نقشهای مختلفی ایفا کند: از زنعموی مهربانی که مانند مادر دوم است، تا زنعمویی سختگیر یا پرحرف که باعث دردسر یا طنز داستان میشود. این تنوع تصویری نشاندهندهی جایگاه فرهنگی و اجتماعی زنعمو در ذهن جمعی ماست.
روابط بین کودکان و زنعموها نیز معمولاً صمیمی و گرم است، بهویژه زمانی که خانوادهها در نزدیکی هم زندگی میکنند یا روابط خانوادگی گسترده و فعال دارند. کودکان ممکن است با زنعمو خاطرات زیادی از مهمانیها، بازیها و سفرهای خانوادگی داشته باشند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زنعمو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زنعمو