آخرین به‌روزرسانی:

زهدان به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zehdaan /

کالبدشناسی uterus, womb, matrix

رحم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پزشک زهدان او را معاینه کرد.

The doctor examined her uterus.

جراح زهدان زن را درآورد.

The surgeon removed the woman's uterus.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

گردن زهدان

the neck of the uterus

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زهدان

  1. مترادف:
    بچه‌دان بون پوگان تخمدان رحم

ارجاع به لغت زهدان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زهدان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زهدان

لغات نزدیک زهدان

پیشنهاد بهبود معانی