با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

رحم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

شفقت، مهربانی

فونتیک فارسی

rahm
اسم
compassion, mercy, pity, affability, sympathy, affection, concern, affableness, kindness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- به من رحم کن!

- Have pity on me!

- به او التماس کردیم که رحم کند؛ ولی گوش فرا نداد.

- We begged him for mercy but he was immovable.

- الهی که خدا به همه‌ی ما رحم کند.

- May God have mercy on us all.
زهدان

فونتیک فارسی

rahem
اسم
womb, matrix, uterus

- تخمدان‌ها جزئی از رحم هستند.

- The ovaries are adnexa of the uterus.

- آیا یادگیری زبان از داخل رحم شروع می‌شود؟

- Does language begin in the womb?
خویشاوند

فونتیک فارسی

rahem
اسم
kin, family member, relative

- ازدواج با رحم نزدیک ممنوع است.

- Marriage between close kin is prohibited.

- رحم دور

- distant kin
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد رحم

ارجاع به لغت رحم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رحم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/رحم

لغات نزدیک رحم

پیشنهاد بهبود معانی