حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
urgency, earliness, quickness, promptitude, promptness
urgency
earliness
quickness
promptitude
promptness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زودی تماس باعث شد او همهچیز را رها کند.
The urgency of the call made her drop everything.
زودی رسیدنش همه را شگفتزده کرد.
The earliness of his arrival surprised everyone.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زودی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زودی