to shadow, to shade, to overshadow, to cast a shadow (on)
to shadow
to shade
to overshadow
to cast a shadow
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
درهای که کوههای بلند بر آن سایه افکنده است
a valley overshadowed by high mountains
ساختمانهای بلند در تمام طول روز بر این پارک کوچک سایه میافکندند.
Tall buildings shadow the small park throughout the day.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سایه افکندن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سایه افکندن