آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سرخ‌کرده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sorkh karde /

fried

fried

سرخ‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

بوی تند پیاز سرخ‌کرده

the penetrating smell of fried onions

من دوست دارم برای شام مرغ سرخ‌کرده بخورم.

I love eating fried chicken for dinner.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرخ‌کرده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرخ‌کرده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرخ‌کرده

لغات نزدیک سرخ‌کرده

پیشنهاد بهبود معانی