فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سرخورده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • ناکام، دلسرد
  • فونتیک فارسی

    sarkhorde
  • صفت
    disillusioned, disenchanted, frustrated, disaffected
    • - والدین به‌‌ خاطر رفتار پسرشان سرخورده شده‌اند.

    • - Parents are disillusioned at the son's behavior.
    • - پذیرفته نشدن پیشنهادهایش او را سرخورده کرده است.

    • - The rejection of his proposals made him frustrated.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت سرخورده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرخورده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سرخورده

لغات نزدیک سرخورده

پیشنهاد بهبود معانی